فیلم از کرخه تا راین | بهترین فیلم جنگی ایرانی تاریخ سینما

فیلم از کرخه تا راین؛ بهترین فیلم جنگی ایرانی

فیلم «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، با پرداختن به سرنوشت جانبازان شیمیایی و عمق انسانی اش، بی شک یکی از شاهکارهای سینمای جنگ ایران و بهترین فیلم های این ژانر است. این فیلم نه تنها در زمان خودش سروصدای زیادی به پا کرد، بلکه بعد از سال ها هم هنوز حرف های زیادی برای گفتن داره و هر بار که می بینیمش، لایه های جدیدی ازش کشف می کنیم.

فیلم از کرخه تا راین | بهترین فیلم جنگی ایرانی تاریخ سینما

راستش را بخواهید، وقتی صحبت از فیلم های دفاع مقدس میشه، ناخودآگاه اسم «از کرخه تا راین» تو ذهنمون پررنگ میشه. این فیلم یه جورایی خط قرمزهای سینمای جنگ رو جابجا کرد و نشون داد که جنگ فقط شلیک گلوله و صحنه های حماسی نیست، بلکه پیامدهای انسانی عمیق تری داره که تا سال ها و حتی دهه ها، زندگی آدم ها رو تحت تاثیر قرار میده. تو این مقاله می خوایم با هم بریم سراغ این اثر بی نظیر و ببینیم چی شد که «از کرخه تا راین» به یکی از محبوب ترین و مهم ترین فیلم های سینمای ایران تبدیل شد و چرا هنوز هم خیلی ها معتقدن بهترین فیلم جنگی ایرانیه. آماده اید یه سفر عمیق به دل این شاهکار داشته باشیم؟ پس بزن بریم!

نگاهی به فیلم از کرخه تا راین: اطلاعات کلی و عوامل ساخت

شناسنامه فیلم: یه فیلم خاص و متفاوت

«از کرخه تا راین» محصول سال ۱۳۷۱ یا ۱۹۹۳ میلادی، کار ابراهیم حاتمی کیاست. حاتمی کیا رو که می دونید، استاد به تصویر کشیدن جنگ و آدم هاشه، اما نه هر جنگی، جنگی که تو دل آدم ها اتفاق می افته. تو این فیلم هم، قلم و دوربینش رو برد به جایی فراتر از خاکریزها و جبهه ها، برد به دل رنج های یه جانباز شیمیایی. تهیه کننده و نویسندگیش هم با خودش بوده.

نکته جالب و خیلی مهم این فیلم، اینه که «از کرخه تا راین» اولین همکاری سینمایی مشترک بین ایران و آلمان بود. فکرشو بکنید، تو اون سال ها، دو تا کشور با فرهنگ ها و گذشته های متفاوت، دست به دست هم دادن تا یه قصه انسانی رو روایت کنن. این همکاری نشون داد که هنر، زبان مشترک آدم هاست و می تونه فاصله ها رو کم کنه و حتی زخم های جنگ رو مرهم بذاره. این خودش یه موفقیت بزرگ برای سینمای ایران به حساب میومد.

خلاصه داستان: سفری از رنج تا امید و بازگشت

قصه «از کرخه تا راین» از جایی شروع میشه که سعید (با بازی فوق العاده علی دهکردی)، یه جانباز شیمیایی که بیناییش رو از دست داده، به همراه چند تا از همرزماش برای درمان به آلمان اعزام میشه. این سفر، فقط یه سفر درمانی نیست، یه سفر پر از غربت و دلتنگیه. اونجا خواهرش لیلا (با بازی ماندگار هما روستا) رو ملاقات می کنه. لیلا سال هاست که تو آلمان زندگی می کنه، با یه مرد آلمانی ازدواج کرده و یه پسر شیطون و بامزه به اسم یونس داره.

اینجا تقابل ها شروع میشه؛ تقابل فرهنگ ها، تقابل زندگی مدرن لیلا با گذشته پر از جنگ و ایثار سعید. یونس، پسر لیلا، که هیچ درکی از جنگ و جانبازی نداره، با حضور سعید تو زندگیش، آروم آروم با دنیای عموش آشنا میشه و یه رابطه عاطفی عمیق بینشون شکل می گیره. این رابطه، واقعاً دل آدم رو می لرزونه.

تو آسایشگاه، سعید با رنج های تنهایی و دوری از وطن و خانواده دست و پنجه نرم می کنه. در کنارش، یکی از همرزماش تصمیم می گیره درخواست پناهندگی بده و همین هم باعث درگیری و بحث بینشون میشه. در عین حال، پزشکان آلمانی تمام تلاششون رو برای درمان سعید می کنن. یه چشم سعید حتی برای مدت کوتاهی بیناییش رو به دست میاره، اما خوشحالی زود تموم میشه. آزمایش ها نشون میدن که سعید به خاطر عوارض گازهای شیمیایی، به سرطان خون مبتلا شده.

همزمان با این اتفاقات تلخ، خبر زایمان همسر سعید تو ایران میرسه و یه کورسوی امید تو دلش روشن میشه. اما متاسفانه، سعید بعد از یه دوره درمان نافرجام و پر از درد، تو آلمان فوت می کنه. بعد از مرگ سعید، لیلا که حالا حسابی تحت تاثیر رنج ها و ایثار برادرش قرار گرفته و شاید هم می خواد مرهمی بر زخم های دلش باشه، تصمیم می گیره برگرده ایران. این پایان، هم تلخه و هم پر از امیده، امید به اینکه یاد و راه سعید ادامه پیدا می کنه.

بازیگران و نقش آفرینی های ماندگار: ستاره هایی که درخشیدند

علی دهکردی در نقش سعید: تصویری از یک قهرمان صبور

راستش را بخواهید، اگه بخواهیم از بازی های ماندگار سینمای ایران حرف بزنیم، نقش سعید با بازی علی دهکردی تو «از کرخه تا راین» رو نمیشه نادیده گرفت. دهکردی، تمام رنج و غربت و دردی رو که یه جانباز شیمیایی نابینا تجربه می کنه، با تمام وجودش به تصویر کشید. نگاه های خالی اما پر از حرفش، خنده های تلخش، و اون سکوت هایی که هزار حرف پشتش بود، دل آدم رو کباب می کرد. بازی دهکردی به قدری طبیعی و ملموس بود که واقعاً حس می کردی یه نفر از نزدیک ترین آدمای زندگیت داره این دردها رو می کشه. این نقش آفرینی، نقطه اوج کارنامه هنری علی دهکردی بود و باعث شد اسمش برای همیشه تو تاریخ سینمای ایران حک بشه.

هما روستا در نقش لیلا: پلی میان دو دنیا

هما روستا، بازیگر فقید و بی نظیر سینمای ایران، تو نقش لیلا، واقعاً درخشید. لیلا یه شخصیت پر از تناقض بود؛ زنی که سال ها تو آلمان زندگی کرده، با فرهنگ غربی آشناست، اما ریشه هاش تو ایرانه و حالا با برگشت برادر جانبازش، این ریشه ها دوباره تو زندگیش جون می گیرن. هما روستا تونست اون تردید، اون دلواپسی و اون عاطفه ای که بین لیلا و برادرش هست رو به زیبایی هرچه تمام تر نشون بده. اون لحظه ای که لیلا بین زندگی آرامش تو آلمان و درد و رنج برادرش تو بیمارستان گیر کرده، رو واقعاً با تمام وجود حس می کردی. بازی هما روستا، نقش لیلا رو به نمادی از آدم هایی تبدیل کرد که بین گذشته و حال، بین دو فرهنگ و دو دنیا معلق موندن و تلاش می کنن هویت خودشون رو حفظ کنن.

یونس (پسر لیلا): نماد نسل آینده و امید

شاید یونس، پسر کوچولوی لیلا، تو ظاهر یه شخصیت فرعی به نظر بیاد، اما نقشش تو فیلم خیلی مهم و پررنگه. یونس، نماد نسلیه که از جنگ و پیامدهاش فاصله داره، اما با اومدن سعید، آروم آروم با مفهوم ایثار، رنج و تعلق به وطن آشنا میشه. رابطه شیرین و معصومانه یونس با عموی نابیناش، صحنه های خیلی قشنگی رو تو فیلم خلق کرده. این رابطه، یه جورایی همون پل بین نسل هاست؛ نسلی که جنگ رو تجربه کرده و نسلی که باید میراث اون رو به دوش بکشه و برای آینده ای بهتر تلاش کنه. حضور یونس، به فیلم یه جور امید و روشنی میده که با تمام تلخی های قصه، آدم رو به آینده امیدوار می کنه.

البته بقیه بازیگرای فیلم هم، هر کدوم به نوبه خودشون، نقش مهمی تو کامل کردن پازل «از کرخه تا راین» داشتن و هر کدوم باعث شدن این فیلم، یه اثر یکپارچه و قوی از آب دربیاد.

موسیقی متن: روح «از کرخه تا راین»

مجید انتظامی: جادوگر نت ها

اگه «از کرخه تا راین» یه قلب تپنده داشته باشه، اون قلب بدون شک موسیقی متنش هست. کاری از استاد بی بدیل، مجید انتظامی. مجید انتظامی رو که می شناسید؟ همون آهنگسازی که با نت هاش، روح به فیلم ها میبخشه و هر جا اسمش میاد، آدم یاد ملودی های حماسی و در عین حال سوزناک میافته. اونقدر کارش تو سینمای دفاع مقدس درخشان بوده که واقعاً نمیشه اسم سینمای جنگ رو برد و از آثارش یاد نکرد. انتظامی، یه جورایی امضای خودش رو پای خیلی از فیلم های ماندگار این ژانر گذاشته.

چطور موسیقی، دل ما رو تسخیر کرد؟

فکرشو بکنید! یه جانباز نابینا، تو غربت، با تمام درداش. چی می تونه این حس رو بیشتر به بیننده منتقل کنه؟ همین موسیقی. موسیقی «از کرخه تا راین» فقط یه پس زمینه نیست، خودش یه کاراکتره تو فیلم. این موسیقی به قدری قدرتمنده که حتی بدون دیدن صحنه ها، با شنیدنش می تونی غربت رو حس کنی، غم رو بفهمی، و حتی امید رو تو دلت روشن ببینی. اون قطعه معروف فیلم، یه جورایی تبدیل به نماد غربت و ایثار شده و هر وقت به گوش میرسه، آدم یاد درد و رنج جانبازا میافته. موسیقی، فضاسازی رو به اوج خودش می رسونه و بدون اغراق، نیم بیشتری از انتقال احساسات و پیام فیلم رو به دوش می کشه.

موسیقی فیلم «از کرخه تا راین» کاری از مجید انتظامی، فراتر از یک پس زمینه صوتی، قلب تپنده و روح جاری این شاهکار سینمایی است که حس غربت، ایثار و امید را به اوج می رساند.

شاید اغراق نباشه اگه بگم، خیلی از ماها «از کرخه تا راین» رو اول با موسیقی بی نظیرش شناختیم و بعد رفتیم سراغ داستانش. همین نشون میده که چقدر این موسیقی تو ذهن و قلب مردم جا باز کرده. این قطعات، نه تنها تو زمان خودشون گل کردن، بلکه بعد از سال ها هم هنوز تازه ان و تو خیلی از برنامه های تلویزیونی و رادیویی و حتی مراسم رسمی استفاده میشن. مجید انتظامی بعد از این فیلم، تو کارهای دیگه حاتمی کیا مثل «آژانس شیشه ای» و «بوی پیراهن یوسف» هم باهاش همکاری کرد و ثابت کرد این دو نفر، تیم برنده سینمای ایران هستن.

جوایز و افتخارات: کارنامه ای پر از درخشش

کدام سیمرغ ها و تقدیرنامه ها؟

«از کرخه تا راین» فقط یه فیلم خوب نبود، یه فیلم جوایز بگیر هم بود! این فیلم تو جشنواره های مختلف داخلی و خارجی، حسابی درخشید و کلی جایزه و افتخار به دست آورد. مهم ترین جایزه اش رو میشه تو جشنواره فیلم فجر، همون سال ۱۳۷۱، دید که حسابی گرد و خاک کرد.

  • بهترین فیلم: جایزه ای که نشون داد این فیلم از هر نظر بی نظیره.
  • بهترین کارگردانی: ابراهیم حاتمی کیا با این فیلم، یک بار دیگه ثابت کرد که تو کارش استاده.
  • بهترین فیلمنامه: قصه ای که به این زیبایی نوشته شده بود، شایسته تقدیر بود.
  • بهترین موسیقی متن: مجید انتظامی برای موسیقی این فیلم، سیمرغ بلورین گرفت که واقعاً حقش بود.
  • بهترین بازیگر نقش اول مرد: علی دهکردی برای بازی بی نظیرش تو نقش سعید، این جایزه رو به دست آورد.
  • بهترین چهره پردازی: گریم حرفه ای فیلم هم از چشم داوران دور نموند.
  • بهترین طراحی صحنه و لباس: این جوایز هم نشون میدن که تیم تولید چقدر روی جزئیات کار کرده بودن.

این فیلم تو جشنواره های بین المللی هم حضور داشت و تونست صدای مظلومیت جانبازان ایرانی رو به گوش جهانیان برسونه. علاوه بر این، تو نظرسنجی های مختلف هم همیشه تو لیست بهترین ها بوده. مثلاً، تو سال ۱۴۰۱، ماهنامه فیلم تو یه نظرسنجی، «از کرخه تا راین» رو به عنوان یکی از ده فیلم برتر جنگی تاریخ سینمای ایران انتخاب کرد. این یعنی بعد از سال ها هم، این فیلم هنوز حرف برای گفتن داره و جایگاهش رو تو دل تاریخ سینما حفظ کرده.

چرا «از کرخه تا راین» بهترین فیلم جنگی ایرانیه؟ (تحلیل خودمونی)

شجاعت در شکستن کلیشه ها: جنگ رو از زاویه ای دیگه ببین

یکی از دلایلی که «از کرخه تا راین» رو از بقیه فیلم های جنگی جدا می کنه، اینه که ابراهیم حاتمی کیا شجاعت به خرج داد و از کلیشه های مرسوم فیلم های جبهه و جنگ خارج شد. تا قبل از این فیلم، بیشتر کارهای دفاع مقدس تو خود جبهه ها اتفاق می افتادن و روی صحنه های نبرد تمرکز داشتن. اما حاتمی کیا اومد و گفت بیاین پیامدهای جنگ رو بعد از تموم شدنش ببینیم. اون رفت سراغ آدم هایی که جنگ رو تو تنشون و تو روحشون حمل می کردن: جانبازان شیمیایی. این اولین بار بود که یه فیلم ایرانی اینقدر جدی و تاثیرگذار به موضوع جانبازان شیمیایی می پرداخت و دردهاشون رو بدون اغراق و شعارزدگی به تصویر می کشید. این رویکرد متفاوت، یه نگاه جدید به سینمای جنگ داد.

درد و دل های انسانی: غمی که تو رو می کشونه

«از کرخه تا راین» بیش از اینکه یه فیلم جنگی باشه، یه فیلم کاملاً انسانیه. این فیلم به عمق درد و رنج قربانیان جنگ، نه فقط رزمنده ها، بلکه خانواده ها و اطرافیانشون هم میپردازه. حسرت ها، دلتنگی ها، هویت هایی که بعد از جنگ آسیب دیدن، و روابط خانوادگی که دچار چالش شدن، همگی تو این فیلم به زیبایی به تصویر کشیده شدن. اون رابطه بین سعید و یونس، که تو بخش بازیگران هم گفتیم، واقعاً نماد امید به آینده و صلحه. این فیلم نشون میده که حتی تو دل جنگ و ویرانی، هنوز جای امید و انسانیت وجود داره. هیچ شعار و تبلیغی تو کار نیست، فقط یه درد عمیق و واقعی که تو رو درگیر می کنه.

کارگردانی حاتمی کیا: استادی در روایت گری

خب، ابراهیم حاتمی کیا که نیازی به تعریف نداره. کارگردانیش تو «از کرخه تا راین» واقعاً حرف نداشت. اون سبک واقع گرایانه و در عین حال شاعرانه اش رو تو این فیلم به اوج خودش رسوند. حاتمی کیا تونست از لوکیشن های آلمان و ایران به هوشمندانه ترین شکل ممکن استفاده کنه تا مفاهیم غربت، هویت و بازگشت رو تبیین کنه. تواناییش تو هدایت بازیگرا، به خصوص علی دهکردی و هما روستا، و خلق لحظه های عمیق دراماتیک، بی نظیره. هر صحنه، هر کات، هر حرکت دوربین، با هدف خاصی انتخاب شده و تو دل داستان می شینه.

پیام هایی که هنوز تازه ان: صلح، هویت و ایثار

پیام اصلی «از کرخه تا راین» چیه؟ صلح طلبی و ضدجنگ بودن. این فیلم نشون میده که جنگ چه پیامدهای فاجعه باری داره و چقدر روی زندگی آدم ها تاثیر میذاره. بحث هویت، بازگشت به وطن و اون حس غربت، از مفاهیمیه که تو فیلم خیلی پررنگه. ایثار، خانواده و عشق هم تو دل داستان جاریه. فیلم یه جورایی نگاه سطحی به جنگ و قربانیانش رو نقد می کنه و ما رو به فکر فرو می بره که چقدر از رنج های واقعی این عزیزان خبر داریم. این پیام ها اونقدر جهان شمول و عمیق هستن که حتی بعد از سال ها هم، تو هر کجای دنیا، می تونه مخاطب خودش رو پیدا کنه و باهاش ارتباط برقرار کنه.

تأثیرگذاری اجتماعی: فیلمی که جامعه رو به فکر فرو برد

«از کرخه تا راین» فقط یه فیلم نبود، یه پدیده فرهنگی بود. این فیلم تونست آگاهی عمومی رو نسبت به وضعیت جانبازان شیمیایی خیلی بالا ببره. خیلی از مردم تا قبل از این فیلم، شاید درک درستی از ابعاد رنج این عزیزان نداشتن، اما «از کرخه تا راین» اومد و این درد رو جلوی چشم همه گذاشت. بازتاب و تاملات گسترده ای که فیلم تو جامعه ایجاد کرد، نشون میده که چقدر تونسته روی اذهان عمومی تاثیر بذاره و بحث های مهمی رو درباره جنگ، صلح و ایثار شروع کنه.

نقدها و بازتاب ها: حرف و حدیث ها از دیروز تا امروز

وقتی «از کرخه تا راین» اکران شد، واقعاً سر و صدای زیادی به پا کرد. هم منتقدان و هم مردم، واکنش های خیلی مثبتی بهش نشون دادن. خیلی ها از شجاعت حاتمی کیا تو پرداختن به موضوعی که تا اون موقع کمتر بهش توجه شده بود، یعنی رنج جانبازان شیمیایی در خارج از مرزهای ایران، استقبال کردن. این فیلم تونست یه بعد جدید از جنگ رو به نمایش بذاره و نشون بده که جنگ فقط تو جبهه تموم نمیشه، بلکه تا سال ها تو زندگی آدم ها و خانواده هاشون ادامه داره.

البته مثل هر فیلم دیگه ای، «از کرخه تا راین» هم نقدها و بحث های خودش رو داشت. بعضی ها شاید معتقد بودن فیلم زیادی غم انگیزه یا نگاهی تلخ به جنگ داره. اما در مجموع، نقاط قوت فیلم، به خصوص از نظر هنری و محتوایی، خیلی بیشتر از نقاط ضعفش بود. کارگردانی قوی، بازی های درخشان، و موسیقی متن بی نظیر، از جمله نقاطی بودن که همیشه مورد تحسین قرار گرفتن.

مهم تر از همه، ماندگاری و بازتفسیر فیلم در گذر زمانه. «از کرخه تا راین» با گذشت سال ها، نه تنها کهنه نشده، بلکه با هر بار دیدن، ابعاد جدیدی از خودش رو نشون میده. پیام های صلح طلبانه و انسانی فیلم، اونقدر جهان شمول هستن که تو هر دوره و زمانی، برای مخاطب جذاب و قابل تامل باقی میمونن. این نشون میده که «از کرخه تا راین» یه اثر هنری واقعی و فراتر از زمان خودش بوده و هست.

از کرخه تا راین در کنار بقیه شاهکارها: مقایسه ای خودمونی

وقتی صحبت از فیلم های دفاع مقدس میشه، ناخودآگاه اسم ابراهیم حاتمی کیا میاد وسط. اون کارگردانی که با آثارش، یه جورایی ژانر دفاع مقدس رو تو سینمای ایران تعریف کرد. فیلم هایی مثل «بوی پیراهن یوسف»، «آژانس شیشه ای»، «دیده بان» و «مهاجر» همگی از کارهای شاخص و ماندگار حاتمی کیا تو این ژانر هستن.

اما «از کرخه تا راین» یه جورایی بین این همه کار برجسته، یه جایگاه منحصربه فرد داره. اگه «دیده بان» و «مهاجر» بیشتر تو دل خود عملیات و جبهه اتفاق می افتادن و حال و هوای جنگ رو از نزدیک نشون میدادن، و «آژانس شیشه ای» پیامدهای جنگ رو تو جامعه شهری به تصویر می کشید، «از کرخه تا راین» پا رو فراتر گذاشت.

این فیلم اولین بار به این شکل و با این عمق، به زندگی جانبازان شیمیایی خارج از کشور پرداخت. اون هم تو یه کشور غربی مثل آلمان. این باعث شد که هم مخاطب داخلی با واقعیت های تلخ تری از جنگ مواجه بشه، و هم مخاطب خارجی (به خصوص تو همون زمان اکران) نگاهی عمیق تر به وضعیت قربانیان جنگ تحمیلی داشته باشه. ترکیب غربت جانباز، زندگی خواهرش تو یه فرهنگ دیگه و اون نگاه معصومانه پسرش یونس، یه ترکیب بی نظیر و تکرارنشدنی رو به وجود آورد.

درسته که همه فیلم های حاتمی کیا یه جورایی به موضوع جنگ و انسان های درگیر با اون می پردازن، اما «از کرخه تا راین» با اون نگاه بین المللی و تمرکز روی پیامدهای پزشکی و انسانی جنگ خارج از مرزها، یه پله از بقیه جلوتر بود. این فیلم تونست با یه رویکرد کاملاً خاص و متفاوت، خودش رو تو ژانر دفاع مقدس جا بندازه و تبدیل به نمادی از درد و ایثار بشه که نظیرش کمتر پیدا میشه.

نتیجه گیری: چرا این فیلم همیشه تو یادها می مونه؟

خب، رسیدیم به پایان این سفر عمیق به دنیای «از کرخه تا راین». اگه بخوام تو یه جمله بگم چرا این فیلم هنوز هم بهترین فیلم جنگی ایرانیه، باید بگم چون «از کرخه تا راین» فقط یه فیلم جنگی نیست، یه درس بزرگ زندگیه. این فیلم به ما یاد میده که جنگ با تمام شدن گلوله ها تموم نمیشه، بلکه سایه اش سال ها روی زندگی آدم ها میمونه.

از کارگردانی بی نظیر ابراهیم حاتمی کیا که قصه رو با اون نگاه واقع گرایانه و در عین حال شاعرانه روایت کرد، تا بازی های درخشان علی دهکردی و هما روستا که شخصیت ها رو به قلب ما نشوندن، و البته موسیقی جاودانه مجید انتظامی که روح فیلم بود، همه و همه دست به دست هم دادن تا «از کرخه تا راین» تبدیل به یه شاهکار بی پایان بشه.

این فیلم با تمام تلخی هاش، پیامی از صلح، انسانیت، هویت و ایثار داره که هیچ وقت کهنه نمیشه. «از کرخه تا راین» تونست زخم های جانبازان شیمیایی رو به دنیا نشون بده و کاری کرد که جامعه نسبت به این قشر عزیز و رنج هاشون آگاه تر بشه. اگه تا حالا این فیلم رو ندیدید، حتماً وقت بذارید و تماشاش کنید. و اگه دیدید، یه بار دیگه بهش فکر کنید و لایه های پنهانش رو کشف کنید. مطمئنم که این فیلم برای همیشه تو ذهنتون موندگار میشه و هر بار یه چیز جدید بهتون یاد میده.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "فیلم از کرخه تا راین | بهترین فیلم جنگی ایرانی تاریخ سینما" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "فیلم از کرخه تا راین | بهترین فیلم جنگی ایرانی تاریخ سینما"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه